روز به خیر گفتن. تهنیت بامداد ادا کردن: آن شخص می آمد به رسم عرب روی خویش بربسته و سلاح تمام پوشیده واو را صباح کرد. (اسکندرنامه نسخۀ سعید نفیسی). رجوع به صباح کنان و صباح الخیر... شود
روز به خیر گفتن. تهنیت بامداد ادا کردن: آن شخص می آمد به رسم عرب روی خویش بربسته و سلاح تمام پوشیده واو را صباح کرد. (اسکندرنامه نسخۀ سعید نفیسی). رجوع به صباح کنان و صباح الخیر... شود
به سامان آوردن، سر و سامان دادن، درست کردن، تراشیدن یا کم کردن موی سر و صورت، نیکو کردن، صحیح کردن عبارت، درست کردن نوشته ای، مرمت کردن، تعمیر کردن، رفع اختلاف کردن، سازش دادن میان دیگران، آشتی کردن با هم
به سامان آوردن، سر و سامان دادن، درست کردن، تراشیدن یا کم کردن موی سر و صورت، نیکو کردن، صحیح کردن عبارت، درست کردن نوشته ای، مرمت کردن، تعمیر کردن، رفع اختلاف کردن، سازش دادن میان دیگران، آشتی کردن با هم
خوردن شراب در بامدادان: و دستوری داریم فردا صبوح باید کرد که بامداد باغ خوشتر باشد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 347). حصیری باپسرش بوالقاسم بباغ رفته بودند... و آنگاه صبوح کرده و صبوح ناپسند است. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 157). صبوحی که بر آب کوثر کنیم حلالست اگر تا بمحشر کنیم. نظامی. و رجوع به صبوح شود
خوردن شراب در بامدادان: و دستوری داریم فردا صبوح باید کرد که بامداد باغ خوشتر باشد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 347). حصیری باپسرش بوالقاسم بباغ رفته بودند... و آنگاه صبوح کرده و صبوح ناپسند است. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 157). صبوحی که بر آب کوثر کنیم حلالست اگر تا بمحشر کنیم. نظامی. و رجوع به صبوح شود
اباحه. (تاج المصادر بیهقی). حلال کردن. (فرهنگ فارسی معین) : به آنچه اﷲ تعالی وی را مباح کرده بود از زنان. (کشف الاسرار، از فرهنگ فارسی معین). من هم اول روز دانستم که عشق خون مباح و خانه یغما میکند. سعدی (کلیات چ مصفا ص 447)
اِباحه. (تاج المصادر بیهقی). حلال کردن. (فرهنگ فارسی معین) : به آنچه اﷲ تعالی وی را مباح کرده بود از زنان. (کشف الاسرار، از فرهنگ فارسی معین). من هم اول روز دانستم که عشق خون مباح و خانه یغما میکند. سعدی (کلیات چ مصفا ص 447)